.

۱۳۸۹/۰۴/۲۹

پست شانزدهم - منم نقاشی بلدم

شاهکار من سر کلاس:

این یه اسکلته :دی . کنار کنسرت سئول ِ متالیکا بود.


عکس اصلی:


پ.ن. واسه اینکه گله نکنی که تو پستهام نیستی: اگه تصمیم اونم قطعیه همین چند روز یه بار باید بریم تهران. باید جفتتون بیاید. چون من تنهایی نمی رم. افتاد؟ :دی به ماماناتونم بگید.

پ.پ.ن. بازم از تو : چرا جواب نمی دی؟ نکنه شارژت تموم شده باز؟

پ.پ.پ.ن. این اولین و شاید آخرین نقاشی با مدادم بود. واسه همین یه جورایی احساس خود شیفتگی بم دست داده. :دی

۹ نظر:

بهار گفت...

عکسات فیلترن!شیرینی هم به شما میدیم !چطورایی؟

نیلوفر گفت...

نقاشی ازون کاراییه که من همیشه دلم می خواست بکنم ولی هیچوقت موفق نشدم ! کاملا حق داری احساس خودشیفتگی کنی !

رئیس قبیله گفت...

بهار : درست شد؟
بد نیستیم. پس گرفتی بالاخره؟

نیلوفر: :D

ناشناس گفت...

خیلی قشنگ کشیدی!

dream_runner گفت...

عجب کیوان!عجب دیگه کم کم داری می شی کیوان لیکا!

نیلوفر گفت...

نیستی برادر ؟! به روز نمی کنی ؟

یه دختر گفت...

حق هم داری دچار خود شیفتگی بشی. چون برای اولین نقاشی آدم، زیادی خوبه!

یه دختر گفت...

من بالاخره پس از قرونی آپ کردم! بدون اینکه بتونم چیزی بنویسم!!!

MTMD گفت...

کوشی؟