از وقتی به گودر (همون گوگل ریدرخودمون) معتاد شدم دیگه حس می کنم متن هام به درد خوندن نمی خورن
شانزدهم
-
برخورد با آدمهای جدید و حس ناآشنایی که به تو منتقل میکنند؛ غیب شدن
آدمهایی که از قدیم میشناختی و دنیا را هم که بگردی شاید دیگر هیچ اثری از
آنها پیدا ن...
۲ سال قبل
۱۰ نظر:
زیاد در موردش خوندم ولی حوصله نداشتم باهاش کار کنم
shekastenafsi mikoni , neveshte haye to ham ghashangiye khodeshuno daran
چقدر اینجا روشن شده !!! پشیمونم از این نیومدن طولانی ام. واسه من خوندنی هستی. منم معتاد ریدر شدم و جدیدا buzz !
یافتمت رفیق
روزبه : تو به جز مایکل حوصله چی رو داری؟
شیده: مرسی. هر جیزی قشنگی خودش رو داره.
یلدا: نسبت به اون قبلیه یکم زیادی روشن شده. ممنون که می خونی
بکتاش: خسته نباشی :پی
خوبه .. یعنی وبلاگ خوبی داری!
تو رو خدا به وبلاگ من هم بیاید. خیلی سوت و کوره
http://morynotes.blogspot.com
نخصوصی(دقت کن یعنی ن + خصوصی)
ببقشید مگه قبلا فکر می کردی ارزش خوندن داره؟
:دیییییییییییییییییییییییییییی
کجاییی پسر؟؟؟؟؟بیاااا
به لهجه ی پیرمرد رشتی مهربون
salam pesare ... delam tang shode bood barat !! khoobe khoobi ??
هركس نوع نوشتن خودش رو داره
من خودم وقتي نوشته ي يكي از بهترين وبلاگ نويسا رو ميخونم حال تهوع بهم دست ميده!
شايد بعضي سبك ها مثل طنز يا مينيمال نويسي بيشتر طرفدار داشته باشه ولي دليل نميشه كه بقيه كساني كه به جز اين دو مينويسند بي ارزش مينويسن!
ارسال یک نظر