.

۱۳۸۸/۱۲/۲۱

پست ششم

از وقتی به گودر (همون گوگل ریدرخودمون) معتاد شدم دیگه حس می کنم متن هام به درد خوندن نمی خورن

۱۰ نظر:

روزبه گفت...

زیاد در موردش خوندم ولی حوصله نداشتم باهاش کار کنم

شيده گفت...

shekastenafsi mikoni , neveshte haye to ham ghashangiye khodeshuno daran

یلدا گفت...

چقدر اینجا روشن شده !!! پشیمونم از این نیومدن طولانی ام. واسه من خوندنی هستی. منم معتاد ریدر شدم و جدیدا buzz !

بکتاش گفت...

یافتمت رفیق

رئیس قبیله گفت...

روزبه : تو به جز مایکل حوصله چی رو داری؟

شیده: مرسی. هر جیزی قشنگی خودش رو داره.

یلدا: نسبت به اون قبلیه یکم زیادی روشن شده. ممنون که می خونی

بکتاش: خسته نباشی :پی

Morteza گفت...

خوبه .. یعنی وبلاگ خوبی داری!
تو رو خدا به وبلاگ من هم بیاید. خیلی سوت و کوره

http://morynotes.blogspot.com

mtmd گفت...

نخصوصی(دقت کن یعنی ن + خصوصی)
ببقشید مگه قبلا فکر می کردی ارزش خوندن داره؟
:دیییییییییییییییییییییییییییی

بهار گفت...

کجاییی پسر؟؟؟؟؟بیاااا
به لهجه ی پیرمرد رشتی مهربون

Apple's bloom گفت...

salam pesare ... delam tang shode bood barat !! khoobe khoobi ??

..... گفت...

هركس نوع نوشتن خودش رو داره
من خودم وقتي نوشته ي يكي از بهترين وبلاگ نويسا رو ميخونم حال تهوع بهم دست ميده!
شايد بعضي سبك ها مثل طنز يا مينيمال نويسي بيشتر طرفدار داشته باشه ولي دليل نميشه كه بقيه كساني كه به جز اين دو مينويسند بي ارزش مينويسن!